معماری

منیم ال یازمالاریم

معماری

منیم ال یازمالاریم

تاریخ تولد زبان فارسی

در این مقاله به جست و جوی تاریخ تولد زبان فارسی می رویم، که در قرن دهم هجری برای زبان گشایی و بیان، دست به دامان و وام بردار خط عرب شده است که در امتداد هزاره ی نخست اسلامی اندک اندک ابزار ابراز مقاصد و معانی در جهان اسلام شده است،گزینشی ناگزیر که بی اندک تاملی بر محقق معلوم می کند اگر زمان پیدایی گنجینه ی کنونی زبان فارسی را، بدون ضمیمه کردن خطی برای عرضه و بیان، تا قرون اولیه ی اسلامی امتداد می دهند و به عقب می برند، پس از دو حال خارج نیست، یا با عضوی از تیم تحمیق فرهنگی مردم فارس مواجهیم و یا با صاحب گفتاری که به غلط در دام و کار آموزش و فرهنگ غلطیده است. مورخ را با مراجعه به منابع موجود اعتقاد بر این است که هیچ عامل و ابزار گفتار در سراسر جهان ناتوان تر و معیوب تر از زبان فارس ها نداریم و دامنه و حوزه ی این زبان آماده ای که بر سرزمین ما سرازیر کرده اند، تا به حدی است که قرینه ی دیگری برای آن نمی توان شناخت. به علاوه نخستین قصد اشاره به این زبان نیز مصداق معینی ندارد و به حقیقت انتخاب حوزه ای از تجمع انسانی که با یقین کامل بتوان آن ها را متکلم به زبان فارسی شمرد، بدون ملاحظات عمومی و نادیده انگاری های شرم آور کنونی، ممکن نیست. حتی مدعیانی می شناسیم که زبان خوزی ها و آذری ها را شاخه ای از زبان فارسی شناخته اند و معتقدند گیلک و مازندرانی و خراسانی و کرمانی و سیستانی و لر و کرد، فارس زبان اند، از لغت فارس سود می برند و گویش امروزین آن ها فارسی از دامان مادر دور شده و بی نان آور مانده است!!! و چیزی نمانده جدولی بسازند و دیاگرامی بکشند تا معلوم شود برای تبدیل فارسی به لهجه ای معین باید چه مقدار از پایتخت دور شد و در هر پنج کیلومتر بر سر تلفظ لغات این زبان چه خواهد آمد، هرچند نمی دانند و نمی توانند ساز و کار این بدل شدن زبان رسمی به لهجه ای در پشت و یا پیش کوهی را تابع حکمت و حرکاتی قرار دهند و توضیحی بر این امر ندارند که فی المثل چرا ساکنان روستای دماوند، در حوالی پایتخت و مرکز زبان فارسی، با کلماتی ادای مقصود می کنند که دایره ی درک آن به ده کیلومتر هم نمی رسد و در بساط مسخره ی کنونی، بومیان دماوند نیز همچنان فارس زبان اند!!! این علیلی علاج نشدنی از آن است که علم بسیار محترم و مجلل زبان شناسی برای پدیده ی لهجه، نه این که روند و دلیل پیدایش، بل تعریف معمولی و عامیانه نیز ندارد و زبان شناسان حتی تسلیم این امر مسلّم نمی شوند که تولد لهجه از درون زبانی واحد غیر ممکن است و تظاهر هر لهجه ای جز مظاهر حضور یک کلنی مهاجر کوچک یا بزرگ نیست، که به میل یا به ناچار، می کوشد تا شیوه ادای کلام را با فرهنگ و زبان میزبان خود همآهنگ و همراه کند.

«پس جمع واژه هایی که فقط از ترکیب ریشه ها با پیشوندهاو پسوندها به دست می آید می شود: ۲۲۲۷۵۰۰۰= ۹۰۰۰۰۰+ ۳۷۵۰۰۰+ ۲۲۵۰۰۰۰۰ یعنی ۲۲۶ میلیون واژه.در این محاسبه فقط ترکیب ریشه ها با پیشوندها و پسوندها را در نظر گرفتیم آن هم فقط با یکی از تلفظ های هر ریشه. ولی ترکیب های دیگری نیز هست مثل ترکیب اسم با فعل مانند (پیاده رو) و اسم با اسم (مانندخرد پیشه) و اسم با صفت مانند (روشن دل) و فعل با صفت (مانند خوش خرام) و فعل با فعل (مانند گفت و گو) و ترکیب های بسیار دیگر در نظر گرفته نشده و اگر همه ی ترکیب های ممکن را در زبان های هند و اروپایی بخواهیم به شمار بیاوریم، تعداد واژه هایی که ممکن است وجود داشته باشد مرز معینی ندارد. و نکته قابل توجه این که برای فهمیدن این میلیون ها واژه فقط نیاز به فراگرفتن ۱۵۰۰ ریشه و ۸۵۰ پیشوند و پسوند داریم در صورتی که دیدیم که در یک زبان سامی برای فهمیدن دو میلیون واژه باید دست کم ۲۵۰۰۰ ریشه از برداشت قواعد پیچیده ی صرف افعال و اشتقاق را نیز فرا گرفت و در ذهن نگاه داشت». (مصطفی پاشنگ، فرهنگ پارسی و ریشه یابی واژگان، ص ۱۴)

پاشنگ کتابی نوشته است با هدف اولیه ی آشنایی با ریشه ها و در اصطلاح امروزین اتیمولوژی لغت فارس، چنان که از نام کتاب او بر می آید. او با گزینش ۱۵۰۰ لغت پایه و ارتباط دادن آن ها با ۸۵۰ پیشوند و پسوند زبان فارسی!!!، تعادلی ساخته است که دامنه ی لغت فارسی را تا ۲۲۶میلیون فقره گسترش می دهد. گمان ساده لوحانه و در حقیقت زیرکانه ی او بر این است که اگر مثلا از صورت سوم شخص مفرد افعال گفت و رفت با التصاق پسوند ار می توان ترکیبی فاعلی با افاده ی معنای نو درآورد، پس این استعدادی است که در شکم تمام افعال زبان فارسی کاشته اند، بی این که بیاندیشد که نشستار و دویدار و خوردار و خوابیدار و خندیدار و پریدار و خزیدار و فهمیدار نداریم و بر همین اساس ۸۵۰ بار، به تعداد پیشوندها و پسوندهای زبان فارسی که او شمرده است، این هوچیگری در باب زبان فارسی را با افعال و لغات تکرار می کند، تا سرانجام عدد مورد علاقه خود در تعداد واژگان فارسی، یعنی ۲۲۶ میلیون کلام را بزایاند و زنده کند. چنان که انبوه و انواع بی دانشان خودی و بیگانه را، دلقکانه مشغول وام دار و متکی کردن قرآن متین به لغت فارسیان دیده ایم!!!

«پژوهشگران زبان انگلیسی پیش بینی کردند که در آغاز سال۲۰۰۹ میلادی، تعداد واژگان این زبان به مرز یک میلیون واحد برسد. به نقل از PNA ، پل جی. بیاک، بنیان گذار و رییس موسسه تحقیقاتی گلوبال لنگوایج مانیتور اعلام کرد: روز ۲۹ آوریل ۲۰۰۹ تعداد واژگان زبان انگلیسی که مردم در سراسر جهان آن ها را به کار می برند، از مرز یک میلیون عبور می کند. بر اساس برآوردها و تحقیقات این موسسه که تا پایان ماه ژوئن گذشته محاسبه شده، زبان انگلیسی هم اکنون ۹۹۵ هزار و ۸۴۴ کلمه دارد که تاکنون و در طول تاریخ هیچ زبان دیگری به این جایگاه دست نیافته است». (جام جم، ۱۶ تیر ۱۳۸۷، صفحه ی آخر)

برای اندازه گیری اوهام در نزد این گونه بررسان زبان فارسی مطابقه ی آن ادعا با این آگاهی کفایت نمی کند، لازم است ببینیم پاشنگ در کتاب اش از مفهوم ریشه یابی چه ادراکی داشته و چه گونه خاستگاه و بنیان لغت فارسیان را نمایش داده است:

«شبگیر: زمانی میان نیمه شب و پگاه. انوری می گوید: در صحبت او به که بوی در شب و شبگیر
با صورت او به که خوری می گه و بی گاه» (همان، ص ۳۹۶)

این الگوی واحدی است که به عنوان ریشه شناسی لغت فارس قریب هزار بار در کتاب پاشنگ تکرار شده و بدین ترتیب یک لغت معنی ساده و معمول و همه جا ریخته را، ریشه یابی واژگان فارسی تصور کرده است. مسلم این که در حال حاضر به میزان پاراگرافی منبع قابل ارجاع نداریم که حتی برای یکی از واژه های فارسی، ریشه ای چنان که در معنای لغت اتیمولوژی نهفته است، ارائه دهد، مگر این که هر یک از آن ها را دور هندوستان بگرداند و با مسخرگی تمام از شکم اوستای قلابی و یا اسلاوهای جنوبی بیرون کشد.

«فریتس ولف، متولد ۱۸۸۴، از ایران شناسان گران مایه ی آلمانی است که از جمله ی آثار او ترجمه ی کامل «اوستا» است که در سال ۱۹۲۰در استراسبورگ انتشار یافت. آن گاه به کار بسیار دقیق و توان فرسای استخراج و تنظیم و تدوین واژه های شاه نامه پرداخت. و بیش از سی سال در نهایت بی چیزی در این کار شگرف صرف عمر کرد. به سبب یهودی بودن مقامات آلمان نازی به او امکان تدریس و فعالیت نمی دادند». (فریتس ولف، فرهنگ شاه نامه ی فردوسی، ص ۲۵)

بار دیگر، یهودی دیگری را می بینیم که برای زیر و رو کردن هستی و هویت مردم شرق میانه و تبلیغ دروغ نامه های ساخت کنیسه و کلیسا، عمرش را بر سر تعمیر اوستا و تدوین لغت شاه نامه ی فردوسی صرف کرده و چنان که مکتوب است تمام لغات و افعال و ضمایر و حروف اضافه و قیود و ترکیبات و دیگر اجزاء لغوی به کار رفته در شاه نامه ی فردوسی را به صورت فهرستی درآورده تا مثلا معلوم شود که موصول که و یا حرف ربط واو چند بار و در کدام ابیات شاه نامه به کار رفته است. زمان سنجی دقیق آماده سازی او چنان بود که انتشار کتاب «فرهنگ شاه نامه فردوسی» فریتس ولف با هزینه دولت و وزارت امور خارجه ی آلمان، با برگزاری جشن های هزاره ی فردوسی در عهد رضا شاه مقارن شد. این که چرا دیرین پژوهان و هنر شناسان و زبان دانان یهودی این همه به میراث باستانی و اسلامی ایرانیان علاقه مندند، سئوالی است که تاکنون جز مندرجات مجموعه ی تاملی در بنیان تاریخ ایران، کسی به جست و جوی پاسخی برای آن نبوده است!

«در آن اوقات که فریتس ولف ترجمه ی اوستا را فراهم می کرد طرح تالیفی توجه اش را جلب کرد که به این سهولت احد دیگری جرآت اقدام به آن را نداشت و آن صورت برداری کامل از گنجینه زبانی شاه نامه بود. اهمیت چنین کاری روشن و آشکار بود. اگر علی رغم مشکلاتی که با وجود حدود و ثغور غیر عادی این اثر در میان بود، می شد مجموعه لغات موجود در این اثر فخیم و مهم شعر کلاسیک فارسی را یک جا گرد آورد، در آن صورت دیگر تحقیق در کلمات و لغات زبان فارسی سرانجام بر مبنایی مستحکم و قابل اعتماد استوار می گردید و می توانست از قید فرهنگ نویسی ناقص و غیر کافی ایرانیان و هندیان آزاد شود... حسن اتفاق این که در سال ۱۹۳۴، هنگامی که دولت ایران هزاره ی فردوسی را جشن می گرفت، دولت آلمان می خواست توجهی خاص به ایران مبذول دارد. توفیق نصیب شد تا نظر مساعد بخش فرهنگی وزارت امور خارجه را برای فراهم اوردن مبالغ هنگفتی که چاپ کتاب لازم داشت جلب کند». (فریتس ولف، فرهنگ شاه نامه ی فردوسی، ص ۲۱)

با این همه بد نیست بدانیم حاصل کار ولف متضمن چه اطلاعاتی است و اگر می گویند زبان فارسی، که چیزی از حیات مقدم آن نمی دانیم و الگویی برای آن نداریم، با دیوان شاه نامه بار دیگر زنده شده، پس این نو حیات، که تمام یال و کوپال خود را در نمایش شاه نامه نشان داده، دارای چه قواره و قدرتی است و چون بیرون از لغات شاه نامه هنوز هم در زبان فارسی واژه ای نمی یابیم، مگر این که وام برداشته ای عمدتا از زبان عرب باشد، گنجینه ی منحصر به فرد زبان فارسی جمع آمده در کتاب فردوسی، دارای چه ارزش گفتاری و کدام توان انتقال فرهنگ است؟!!

«در مورد ذکر صیغه های افعال خواهش می کنم توجه داشته باشید که در بدو امر قصد چنین بود که همه ی آن ها در واژه نامه بیاید. برای این که با تکرار متعدد صیغه هایی یکسان بی جهت بر حجم واژه نامه افزوده نشود، کار را به انتخابی از صیغه های فعلی محدود ساختم. اما عموما در مورد هر یک از ترکیبات صورتی را بالای همه قرار دادم که بیش از همه در ترکیب منظور نظر ظاهر می شود. مثلا ذیل آمدن، ۲۴ بار به یاری بیامد. در این حالت دیگر آن چه در بند گذشته ذکر شد از اعتبار ساقط می شود، یعنی این که در بیت هایی که بلافاصله نقل شده صیغه های فعلی دیگری نیز سوای بیامد از فعل آمدن ذکر گردیده است». (فریتس ولف، فرهنگ شاه نامه ی فردوسی، مقدمه ی مولف، ص ۱۳)

حقیقت این که برای این گفتار گنگ اعتباری قائل نشده ام و در بررسی فردی هیچ ترکیب و فعل و لغت و حرف و ضمیر و ادات و صورت و صیغه ای از فعلی را ندیده ام که در شاه نامه یافت شود و در فهرست ولف نیامده باشد. نتیجه این که فهرست ولف تمام دارایی لغوی زبان فارسی و مجموعه میراث و موجودی است که با آن به فارسی سخن می گوییم و چون فقر دل خراش واژگان فارسی مستندی معتبرتر و رسمی تر و مرسوم تر از فهرست ولف ندارد، پس بی تردید با این تعداد اندک کلام، ادای هیچ مطلبی میسر نیست مگر این که زبان و لغت و قوانین بیان عرب و زبان های دیگر را به استمداد بخوانیم. زیرا زبان فارسی نه فقط اتیمولوژی که هنوز هم گرامر اختصاصی ندارد. باری، از صفحه ی ۸۸۵ تا ۹۱۱ کتاب ولف ایندکس واژگانی آمده، که مولف از شاه نامه استخراج کرده است، شامل تمام لغات و ترکیبات و افعال و ضمائر و نداها و حروف اضافه و نام ها و صفات مندرج در شاه نامه ی فردوسی. چه گمان می کنید؟ ۸۳۰۰ نمونه است، ده درصد آن ها لغات شاذ و بی معنا است، نظیر آرغده و ازغ و بزخفج و بندارسی و تخش و تسوغ و کرغ و جرنگ و درقه. ده درصد آن ها عربی است نظیر حاجت و حاصل و حدیث و حرب و حرص و حرمت و حسرت و حسد و حق و حکیم و و حکم و حمد و حور و حیدر. ده در صد آن فعل و مشتقات آن است. بیست درصد آن اسم اشخاص و مکان و جانوران و کوه و دشت و بیابان و دیگر عوارض جغرافیا است. بیست و پنج درصد آن ترکیباتی است چون آتش افروز و آتش پرست و آتشکده و آتشدان و از این قبیل، که اجزاء آن چون آتش و افروز و پرست نیز به طور مجزا در فهرست آمده است. پنج در صد آن حرف است و ادات، مانند این و آن و ار و اگر و از و بر و مگر و چه و چون و چند. و در حاصل گرچه این بررسی در مواردی نمونه هایی را به سود انباشتن بیش تر لغت نادیده گرفته، اما کتاب فردوسی نیز چون لغت نامه دهخدا و هر منبع دیگر، در نهایت امر زبان فارسی را صاحب قریب ۱۵۰۰ لغت می کند، که هیچ پیوند ماهوی و به اصطلاح زبان شناسانه در میان آن ها نمی یابیم و چندان بی ریشه که به مفهوم کامل و رایج، گویا از زیر بته به عمل آمده اند!!! حالا هرکسی می تواند امکانات این زبان شیرین را با هر زبان دیگری که می داند و می شناسد، مقایسه کند.

گرداوری شده از سری مقالات ابر مرد تاریخ شناس شرق میانه دکتر ناصر پورپیرار

زن درفرهنگ آریائی

زن درفرهنگ آریائی


در فرهنگ آریائی زن نه تنها حقوقی ندارد بلکه به درجه کالا تنزیل پیدا میکند. در کتاب آئین و فرهنگ ایران  دکتر افتخارزاده مینویسد:

 «در جامعه بدوی ساکنان اصلی فلات ایران پیش از کوچ آریائیان زن نقش برجسته ای در عرض عقاید کلامی و در تکامل حیات اجتماعی داشته است. ساکنان بومی فلات ایران اصل در آفرینش و حیات را در مادینگی میدانستند و از این رو خدایان ماده را میپرستیدند. در نگاه آنان زن مظهر زایندگی و زندگی بود و به نوعی تقدیس میشد و محترم بود. این نوع نگرش در اندیشه آریائیان راه نیافت. در اندیشه آریائی اصالت با نرینگی بود... در دوران دینی زنان نوعی کالا بودند و بر آنها اصل مالکیت و انحصار مترتب بود. ... زن ازطرف شوهرش به شخص دوم اجاره داده میشد و کرایه کننده به شرط اطلاع شوهر اصلی میتوانست وی را به شخص ثالثی اجاره دهد...»[i].

به باور زرتشتیان زن از جنس شیطان و پلید میباشد و او را نجس و پست می دانند و حتی از آفرینش او ابراز تأسف میکنند. دکترافتخارزاده از وندیداد (قوانین شرعی زرتشت) قوانین 2/972، 975 و126 نقل میکند: «اهورامزدا زنان را به نیکوکاران واگذاشت اما زنان گریختند و به اهریمن روی آوردند... زنان زاده اهریمن و اهریمن منش هستند... اهورا به زن گفت، با آنکه پتیاره هستی و از جنس جهی دختر اهریمن میباشی تو را آفریدم و تو را یاری میکنم چون مرد از تو زاده میشود، باوجود این مرا آزار خواهی داد. اگر مخلوقی می یافتم که مرد از او زاده شود تو را نمی آفریدم...»[ii].

بازهم در یشت ها (بخشی از اوستا) زن به طرز شرم آوری تحقیر میشود. همان نویسنده از یشت ها به اجرای مراسم ناهید اشاره کرده و مینویسد: «افراد بیمار و معلول و ناقص العضو و گر وگوریها حق ندارند از زور و نذر ناهید بنوشند و  بخورند. یعنی هرتی ها، تب دارها، ناقص العقل ها، ساچی ها، کسویش ها، زن، کسی که گاثه نمی سراید، پیس ها، کروکورها، کوتاه قدها، بی شعورها، ارها، غشی ها، قوزدارها که از پشت و یا جلو قوز دارند... دندان کج ها و درهم برهم ها نباید از نذر ناهید چیزی بخورند یا بنوشند[iii]».

نویسنده در ادامه به دوران ساسانی نیز اشاره میکند : «در دوران دینی زنان نوع کالا بودند و بر آنان اصل حاکمیت و انحصار مترتب بود. براین اساس زنان احتکار میشدند، مبادله میگردیدند، به قرض داده میشدند، فروخته میشدند و به خارج از کشور صادر میگردیدند... مال و کالا و چارپای ماده و زن درکنار هم قرار گرفته اند. همه مسئول همه زایمان های مادگان دوپا و مادگان چارپا هستند. آن دوپا دختر است و آن چارپا سگ است.. می دانیم که در روزگار بلند ساسانی زنان مانند گندم و غلات و حبوبات و حیوانات اهلی احتکار میشدند...»[iv].

همانطوریکه از منابع فوق پیداست زن در دوران ساسانی به مانند کالا و حیوان شمرده میشود و البته این طرز نگرش صرفاً به ساسانیان محدود ویا با آنان خاتمه پیدا نمیکند بلکه 400 سال بعد از ساسانیان نیز زن به همان اندازه دوران ساسانی تحقیر میشود و این به نوبه خود بیانگر تداوم و عمق این بینش ارتجاعی در آریائیان میباشد. فردوسی شاعر محبوب و افتخار آریائیان زن را از سگ هم پست شمرده و خواهان تمیز کردن جهان از این موجود پلید میباشد!! فردوسی مینویسد:

  زن و اژدهـا هردو درخــاک بــه

  جهان پاک از این هـر دو ناپـاک بــه[v]

  زنان را ستائی سگان را ستــــای

  که یک سگ به از صد زن پـارســای[vi]

 

پس پــرده هــرکه دختـر بـــود

  اگــر تاجــدار است بد اختــر بــود

  چوزن زاددختر ،دهیدش به گــرگ

  که نامش ضعیف است وننگش بزرگ[vii]

 

این ماهیت شاهنامه فردوسی است که مبلغ فرهنگ والای آریایی است و در بندبند اشعارش ترک و عرب را تحقیر و هویت والائی ایرانی راتبلیغ و تشریح میکند.

البته فردوسی نماینده سمبلیک فرهنگ فارس و شاعر مجبوب آنهاست و شاهنامه وی (در واقع ننگ نامه) که سرتاسر فحاشی به ملل دیگر و تحقیر انسان زن و تبلیغ نفرت میباشد هنوز هم ازطرف فارسها تقدس میشود که آنهم بیانگر حاکمیت طرز فکر ارتجاع آریایی در نسل امروز است. اما در 1200 سال قبل در قیام خرمدینان زن جایگاهی بسیار مقدس و حقوقی مساوی با مرد داشت.

با تمام این اوصاف آیا بازهم میتوان ادعا کرد که بابک میخواست امپراتوری ساسانی و فرهنگ ایرانی آریایی را برقرار کند؟

اویان، اویان، آذربایجان!

قالخ ایاغا گؤستر یئنه قدرتینی آذربایجان 

 آلقیشلاسین قوجا تاریخ غیرتینی آذربایجان 

 ال بیر اولوب اییدلرین باغیرمالی بسدیر تالان 

 سؤز بیر اولوب آیدینلارین سویله مه لی یئتر یالان 

 وارلیغینی یوخ سایانلار اهانتی ائدیر عیان 

 چیر ما قولون ساخلا اؤزون حورمتینی آذربایجان  

قالخ ایاغا گؤستر یئنه قدرتینی آذربایجان  

سن اؤزگه دن اوموب کوسمه سن  سن اولسان سنه یئتر 

 اوغلانلارین قوخماز ستار هر بیر قیزین قوچاق هجر 

 حق سنله دیر حقّین گوجو ظالیملری کسر بیچر 

 حق یولوندا حقه تاپشیر ملتینی آذربایجان 

 قالخ ایاغا گؤستر یئنه قدرتینی آذربایجان  

ساتقین یوباز قوللوقچولار وارلیغینی سایا سالماز 

 ائولادینی انسان بیلمز بیلسه دیلین باغلی قالماز 

 گوندن گونه یاد الینده جنّت یوردون تالان اولماز 

 قیر زنجیری آزاد ائله تربتینی آذربایجان  

قالخ ایاغا گؤستر یئنه قدرتینی آذربایجان 

 سن دؤزدوکجه دیلی اوزون یاد اوزله نیر لاپ قودورور 

 گؤز اؤنونده حقلرینی بیر بیر دانیر قارشی دورور 

 دوز سؤزونو بوغازیندا بوغور حقّی ترسه یورور  

گیرمیدانا گئری قایتار غزتینی آذربایجان 

 قالخ ایاغا گؤستر یئنه قدرتینی آذربایجان 

 اؤز دردینین چاره سین قیل اؤز غمینین دردینه یان  

بسدیر اؤزگه اوجاغیندا یانیب کول اولدوغون اویان 

 آپارتایدین یئخ زندانین آزاد ائللر وئرسین فرمان  

دینله ده ده قورقودونون صحبتینی آذربایجان 

 قالخ ایاغا گؤستر یئنه قدرتینی آذربایجان 

 دیلی باغلی قولو باغلی تورک ائلیمین اوجاغیسان 

 گله جه گین دوغرو یولو آیدینلیغین چراغیسان 

 بابکلرین دریوشدویو قورتولوشون بایراغیسان  

اؤزون قورو ملتینی دولتینی آذر بایجان 

 قالخ ایاغا گؤستر یئنه قدرتینی آذربایجان 

 

 اسماعیل جمیلی

تصاویری از مکه مکرمه از دیروز تا امروز

تصاویری از مکه مکرمه از دیروز تا امروز



image_20071261753468281.jpg


image_20071261753468432.jpg


image_20071261753468433.jpg


image_20071261753468434.jpg


image_20071261753468435.jpg


image_20071261753468436.jpg


image_20071261753468437.gif


image_20071261753468438.jpg


image_20071261753468909.jpg


image_200712617534689010.jpg


image_2007126182401711.jpg


image_2007126182401872.jpg


image_2007126182401873.jpg


image_2007126182401874.jpg


image_2007126182401875.jpg


image_2007126182401876.jpg


image_20071261865801.jpg


image_200712618658152.jpg


image_200712618658153.jpg


image_20071261814462811.jpg


image_20071261814462812.jpg


image_20071261814462813.jpg

افتتاح بلندترین برج جهان

 شیخ محمد بن راشد آل مکتوم حاکم دبی بلندترین برج جهان در این شهر را به ارتفاع ۸۲۸ متر افتتاح کرد. هزینه ساخت این برج که ساخت آن پنج سال طول کشید، حدود یک و نیم میلیارد دلار اعلام شده است.

حاکم دبی در این مراسم نام بلندترین برج دنیا را از “برج دبی” به “برج خلیفه” تغییر داد.  نام خلیفه از “شیخ خلیفه بن زاید آل نهیان” حاکم ابوظبی و رئیس دولت امارات برگرفته شده است.
مراسم افتتاح  این برج تاکنون دو مرتبه به تعویق افتاده بود.

پس از برج خلیفه، برج ۱۰۱ در پایتخت تایوان، شهر تایپه تنها ۵۰۸ متر ارتفاع دارد.

شرکت” اعمار” سازنده بلندترین برج دنیا اعلام کرده است که ۹۰ درصد از واحدهای این برج را پیش فروش کرده است.

این برج ۲۰۰ طبقه ای شامل یک هزار و ۴۴ واحد آپارتمان است که ۱۶۵ واحد آن کاربری مسکونی دارند.

در برج خلیفه همچنین ۳۳۰ هزار متر مکعب بتن ریزی، ۳۹  هزار تن فولاد ، ۱۰۳ هزار مترمربع شیشه، ۱۵ هزار و ۵۰۰ مترمربع فولاد ضد زنگ استفاده شده است.

به طور کلی مساحت زیربنای این برج ۵۲۶ هزار و ۷۶۰ مترمربع است. برج خلیفه دارای مرتفع ترین سکو برای استقرار افراد و مشاهده مناظر، بلندترین پلکان و مرتفع ترین رستوران، فوراره و استخر در جهان است.

همچنین ۹۰۰ واحد هتل آپارتمان علاوه بر هتل مجزا در این برج تعبیه شده است که در آینده افتتاح خواهند شد. این برج با ۲۴ هزار و ۳۴۸ پنل عایقی برای درامان ماندن از گرمای امارات نیز پوشیده شده است.

در روند عملیات اجرایی ساخت برج خلیفه  حدود ۱۲ هزار کارگر از ۱۰۰ کشور جهان مشغول به کار بوده اند. این برج را می توان از مسافت ۹۵ کیلومتری رویت کرد. شکل معماری آن نیز از بالا به شکل هندسی حلزونی و گل کریستالی است.

برج خلیفه همچنین دارای سریعترین آسانسور جهان است که سرعت آن ۴۰ کیلومتر در ساعت است. ۵۷ آسانسور در این برج فعال خواهند بود و از پارکینگ زیرزمینی برای استقرار سه هزار خودرو برخوردار است.

العبار ، رئیس هیئت مدیره شرکت سازنده برج خلیفه نیز گفت که پیش بینی می شود پس از افتتاح این برج، در هر ساعت ۲۸۰ نفر برای بازدید از این ساختمان وارد آن شوند. قیمت بلیط نیز ۱۰۰ درهم (۲۷ هزار تومان) برای بزرگسالان و ۷۵ درهم (۲۰ هزار و ۲۵۰ تومان) برای کودکان زیر ۱۲ سال است. همچنین افرادی که خواهان بازدید فوری از برج باشند و نمی خواهند در صف بازدیدکنندگان معطل شوند می بایست بلیط های ۲۱۰ درهمی (۵۶ هزار و ۷۰۰ تومانی) را تهیه کنند.

براساس برآوردها پس از افتتاح کامل تمامی بخش های برج خلیفه، ۱۲ هزار نفر با مقاصد مختلف در این برج مستقر خواهند شد که می توان آن را “شهر عمودی” توصیف کرد.
همچنین بیش از ۶۰ شرکت پیمانکار و مشاوره در پروژه ساخت برج خلیفه از کشورهای مختلف جهان مشارکت داشتند.
ساخت برج خلیفه ۲۲ میلیون ساعت، کار برده است.

یکی از بازرگانان فلسطینی نیز به خبرگزاری فرانسه گفته است در سال ۲۰۰۸ یک واحد آپارتمان مسکونی دارای یک اتاق خواب در طبقه ۸۰ برج خلیفه به قیمت سه میلیون دلار پیش خرید کرده است. البته قیمت ها هم اکنون به دلیل بحران جهانی اقتصاد کاهش یافته است.

گفتنی است هم اکنون بازدیدکنندگان تنها می توانند تا طبقه ۱۲۴ برج بروند و مدت زمان بازدید از آن نیز ۴۵ دقیقه است. سکویی برای استقرار افراد و مشاهده مناظر در طبقه ۱۲۴ برج تعبیه شده است.

عکس جزئیاتی از بلندترین برج جهان | www.takmahfel.com

عکس جزئیاتی از بلندترین برج جهان | www.takmahfel.com

عکس جزئیاتی از بلندترین برج جهان | www.takmahfel.com

عکس جزئیاتی از بلندترین برج جهان | www.takmahfel.com

عکس جزئیاتی از بلندترین برج جهان | www.takmahfel.com

عکس جزئیاتی از بلندترین برج جهان | www.takmahfel.com

عکس جزئیاتی از بلندترین برج جهان | www.takmahfel.com

عکس جزئیاتی از بلندترین برج جهان | www.takmahfel.com

Burj Dubai, the world''s tallest tower, in the Gulf emirate ...

Burj Dubai tower, the world''s tallest skyscraper, is lit ...

PRNewswire, London, January 4. DUBAI, UAE - Burj Khalifa Unveiled: ...

CAPTION CORRECTION - CORRECTING POSITION OF SHEIKH MOHAMMED ...

عکس جزئیاتی از بلندترین برج جهان | www.takmahfel.com

Fireworks explode around Burj Dubai, the world''s tallest ...

Fireworks explode around Burj Dubai, the world''s tallest ...

عکس جزئیاتی از بلندترین برج جهان | www.takmahfel.com